بنام خدا

فراموش نکن : نمی توانی دیگران را مجبور کنی که تو را دوست داشته باشند!

با بحث کردن و عصبانیت و اعمال زور نمی توان بر دیگران غلبه کرد و مشکلات پیش روی خود را حل نمود ، این امر فقط انسان را به مرز سرخوردگی می رساند. خطابم به دوستی است که گذشته خود را فراموش کرده و حال هویتی دگر دارد . دوست عزیز ، آیا می دانی فرق بین خردمند و نادان چیست ؟ برایت می گویم : خردمند از اشتباهات دیگران و نادان از اشتباهات خود پند می گیرد . حال چرا گذشته نه چندان دور بعضی دیگر از رفقای نزدیک باعث عبرت حضرتعالی نمی شود . مگر نه اینکه خود منتقد بودیدو سر اعتراض داشتید ، حال چرا پا جای پای آنها گذاشته و آینده را نمی بینید . البته این هم می دانم که کسانی که گذشته را به یاد نمی آورند محکومند که آن را تکرار کنند .

روزی لقمان حکیم به پسرش گفت : امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی .

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری ! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!  پسر لقمان گفت : ای پدر ما یک خانواده فقیر هستیم چطور می توانم این کاره را انجام دهم ؟  لقمان جواب داد :

اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ، هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذا های جهان را می دهد . و اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی ، در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است  و اما اگر « با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری ، آنگاه بهترین خانه های جهان مال توست »

پس دوست عزیز تو نیز پند گیر و همان باش که بودی !  مثل چشمه باش تا شیرینی تو بر رنجها فایق آید .