بنام خدا

حوادث انسانهای بزرگ را « متعالی » و آدمهای کوچک را « متلاشی » می کند !

شجاعت « یک فرد شجاع ، یک اکثریت است »

کلامی که بلافاصله ما را به یاد رشادتهای حضرت ابا عبدلله الحسین (ع) و یاران با وفایش می اندازد که بر کلام حق خود در مقابل ظالمان وقت ایستادگی کرده وبرگ زرینی از خود در تاریخ اسلام بجای گذاشتند . اصولا غنی ترین و عظیم ترین منابع ارتقاء مدیریت منابع اسلامی است ، سفارشات امام علی (ع) به مالک اشترخود به تنهایی دریایی از علم مدیریت و رهبری است. در واقع بدون داشتن شجاعت مدیریت معنا پیدا نمی کند ، مدیری که اطلاعات علمی مناسبی دارد و از سرمایه مناسبی هم در حوزه تحت پوشش خود بهره می برد اما شجاعت اجرای برنامه هایش را ندارد نمی تواند به اهداف سازمانی خود نایل آید .  در حقیقت یک مدیر موفق می بایست تصمیمات شجاعانه بگیرد و نبرد را از درون خود آغاز کند ، یعنی اینکه ترس را در درون خود بکشد و بر آن غلبه کند ، با اعتماد به نفس هر چیز را سر جای خودش قرار دهد نه ملایم کردن امور را در دستور کار خود قرار دهد . ترس مدیر را محدود می کند و او را از دسترسی به هداف دور می سازد . اکثر مدیرانی که به واسطه گروهای فشار به قدرت رسیده اند همیشه در هراسند که کی می روند بنابراین برای بقاء مجبورند کارهایی را که آن گروه می خواهند انجام دهند نه کارهایی که به منافع سیستم کمک می کند ، انتصابات غیر معمول ، باجهای مالی ، اخراج نیروهای مستعد ، بزرگ کردن مشکلات پیش رو ، مطرح شدن زیاد در جراید و روزنامه های و..... از ویژگیهای اینگونه مدیران است . عملکرد اینگونه مدیران در سیستمهای اداری علاوه بر مختل کردن کارهای روزمره به اهداف بلند مدت دستگاه نیز لطمه می زند و کار را برای کارکنان و مدیران بعدی بسیار سخت می کند . مدیری که از عملکرد موفق مدیران قبلی در هراس است و هر روزوقت خود را صرف تجزیه و تحلیل گذشته  برای پیدا کردن نقاط ضعف تیم مدیریتی قبلی می گذارند تا ناتوانائیهای خود را توجیه کند نمی تواند سیستم را خوب رهبری کند ، ازرسیدن به چشم انداز آینده دستگاه دور شده و در مدتی کوتاه منزوی و به ناچار ازسیستم حذف می شود . اما اگر مدیر از گذشته پند گیرد وبا شجاعت موفقیتها را تائید و برای مطرح کردن خود در این زمینه گام بردارد هم برترس خود غلبه کرده است و هم توفیقات روز افزون خواهد داشت .