الهی وربی من لی غیرک آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
بنام خدا شجاعت و اقتدار اساس مدیریت است ، اجرایی شدن تفکرات یک مدیر به شجاعت و اقتدار او بستگی دارد ، ترس و تحت اختیار دیگران بودن باعث تزلزل مدیریت افراد می شود . مدیر نباید تحت فشار به خواسته های ناحق دیگران یا گروهها تن دهد و به انها جامه عمل بپوشاند ، بلکه می بایست آن چه که به صلاح سیستم است و خیر آن به مردم می رسد را اجرایی کند . اگر کارکنان متوجه شوند که تصمیمات دستگاه در بیرون و توسط دیگران اتخاذ می شود کار برای مدیر در دستگاه ذیربط سخت خواهد شد بنابراین مدیر از همان ابتدا باید نشان دهد که تصمیم گیرنده نهایی در حوزه فعالیتش خود اوست . این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که مدیر قوی باشد و به توانمندی خود اعتقاد قلبی داشته باشد ، معمولا مدیران ضعیف عنان کار خود را به دیگران می دهند. مدیر ضعیف در انتخاب نیروهای خود اختیاری ندارد ، و بالطبع نیروهایی که بدین صورت به دستگاه وارد می شوند مطیع مدیر نیستند و از او حرف شنوی ندارند به همین لحاظ همیشه در دستگاه تشنج وجود دارد و مدیریت در آن دستگاه جزیره ای می شود . جناب آقای موید ، آیا نیروهایی را که انتخاب کرده اید به شما تحمیل نشده اند ؟ نیروهایی را که در زمان ورود شما عزل شدند بر چه اساسی دباره دعوت به کار شدند ؟ چرا تاکنون نتوانسته اید معاونین خود را معرفی کنید ؟ ایا روسای هیاتهای ورزشی را خود انتخاب می کنید ؟ بعضی از آنها خیلی جوان هستند وغیر بومی ، چگونه به شایستگی آنها پی برده اید ؟ و ..... یادش بخیر ، روزی برای یکی از دوستان نامه ای به سازمان وقت تربیت بدنی نوشتم و در آن در خصوص انتصاب آن عزیز برای احراز پست ریاست یکی از شهرستانها استعلام کرده بود ، جناب خدابخش نامه را برگرداند و فرمود تشخیص با بنده است ابلاغ ایشان را صادر نمایید . جناب موید ، آیا شما چنین قدرتی دارید ؟ !
موضوع مطلب : |
||