الهی وربی من لی غیرک آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
سلام و صلوات بر محمد آل محمد(ص) دلمان لک زده برای یک مسابقه کشوری در شهر شیراز ! واقعا چه روزهایی بود المپیادهای دو دوره گذشته در رشته های مختلف خصوصا در رده جوانان و نوجوانان ، شور و شوقی ایجاد کرده بود ، استانها را به رقابت واداشته بود . از آنها که بگذریم مسابقات وزنه برداری قهرمانی کشور ، مسابقات کشتی فرنکی قهرمانی کشور و ....... اعتبار ورزش فارس را بیش از پیش کرده بود . یادم هست به این نتیجه رسیده بودیم که چنانچه در وزنه برداری سرمایه گذاری کنیم اولین مدال المپیکی راهی فارس خواهد شد . یادمه در 6 ماهه اول سال 88 استان فارس 720 مدال در رنگهای مختلف در رقابتهای کشوری ، آسیایی و جهانی کسب کرده بود . اما حیف که ...... امروز ورزش حتی در سطح کشور نیز آن پویایی دو سال قبل را ندارد . استان ماهم که فعلا نفرین شده است . وضعیت باشگاهی فوتبال و سایر رشته ها در لیگهای کشوردر هاله ای از ابهام است ، پول نیست میزبانی هم بالطبع نیست ، ورزشگاه میانرود به امید خدا رها شده ، مجموعه های ورزشی دستغیب و قصردشت هم که نیمه تمام رها شده ، هیاتها هم از بی پولی می نالند وراهی جز استعفا نیست (به جز چند هیات) ، آقای رئیس فدراسیون هم که بدون در نظر گرفتن مققرات راسا به استان میاد و رئیس هیات را بر می داره ، از سالن بزرگ 4500 نفره شیراز هم که قانونا امسال می بایست افتتاح می شد هم خبری نیست ، و ........ اما ظاهرا خبرهای خوشی در راه است . همگان منتظر باشند تا انشاء الله این خبرهای خوش از راه برسند . البته اگر هم کمی طول کشید صبر ایوب پیشه کنید . گویند کسان بهشت با حور خوش است من می گویم که آب انگور خوش است این نقد بگیر و دست از آن نسیه بشوی کاو از دهل شنیدن از دور خوش است «حکیم عمرخیام نیشابوری» موضوع مطلب : بنام خدا رمضان ماه ضیافت الله ، ماه مهربانی و بخشش ، ماه رستگاری ، ماه خودسازی ، ماهی که عبادت در شبهای قدر آن برابر با عبادت سالها ست ، ماه انفاق و از خودگذشتگی ، ماه ترک گناهان و ماه توجه به خویشان و دوستان روزهای پایانی خود را می گذراند . روزهایی که ارزش هر لحظه آن برابر سالهاست . ماهی که خداحافظی با آن برای مومنین سخت و دشوار است . هرچند که رمضان نمی رود و عمر ماست که می گذرد ، اما عمر می خواهد تا مومنی ماه رمضان دیگری را با خاطرات شیرینش تجربه کند. خاطراتی همچون افطاریهای متفاوت ، شب زنده داریها و عبادات خاص این ماه ، قرائت دعای جوشن کبیر و ابوحمزه ثمالی ، دیدار خویشان و دوستان ، دیدار ایتام و مساکین و دوری جستن از گناهان و تلاش برای خودسازی و رستگاری که هر مومنی را به آینده امیدوار می کند. ای ماه خدا دوستت داریم و چشم به راهت می مانیم . بله رمضان گذشت ولی ورزش ما حال و روز متفاوتی با سالهای گذشته داشت . اشتباه نکنید نمی خواهم از کار و شخص خاصی صحبت کنم ، بلکه در این متن به آنچه که حلقه مفقوده ورزش در این روزها است می خواهم اشاره ای داشته باشم . « وحدت و همدلی ، اخوت و برادری ، صداقت و جوانمردی » یادتان باشددر گذشته نقش بزرگترها در خانواده و اقوام و گروها نقش کلیدی بود ،کلیدی که برای گشایش هر مشکلی مورد استفاده قرار می گرفت . همه به آنها احترام می گذاشتند و از آنها فرمانبرداری می کردند و در هر امر خیری با آنها مشورت می شد . ورزش فارس از این بزرگترها زیاد دارد خود جمعیت قابل ملاحظه ای هستند چه در رشته های مختلف ورزشی و چه در سطح کارکنان و یا ورزشی نویسان و .... امروز نقش این عزیزان در ورزش استان و تصمیم گیریهای آن چیست ؟ ارتباط مسولین با این ولی نعمتان ورزش چگونه است ؟ آیا یادی از آنها می شود ؟ از نظرات آنها ورزش استان بهره مند می شود یا خیر ؟ بازنشستگان تربیت بدنی استان در چه حالی هستند ، احوالی از آنها گرفته می شود ؟ و...... اصل و اساس ورزش برای چیست ؟ آیا قهرمانان دیروز باید چنین حالی داشته باشند ؟ حال که از نظرات آنها در امورات مختلف ورزش استان استفاده ای نمی شود آیا نمی توان هر از چند صباحی به بهانه مختلف این عزیزان را در جلسه ای دعوت تا با یاد خاطرات گذشته لحظات خوشی را در کنار دوستان خود داشته باشند ؟ چه کسی باید متولی این فعالیتهای فرهنگی برای بازنشستگان و پیشکسوتان ورزش استان باشد ؟ امری که در تمامی گروهها و قشرها وجود دارد و به وفور دیده می شود . یادم می یاد شب میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) دراسفند سال 1387 که کلیه بازنشستگان استان و مدیران کل پیشین را در هتل پرسپولیس دعوت گرفتیم چه صحنه هایی به وقوع نپیوست ، اشکهای شوقی که از دیدگان همه جاری شده بود و آنقدر این نشست و دیدار صمیمی بود که انگیزه ای در حقیرایجاد شد تا این نشستها را بیش از پیش برگزار کنم به همین دلیل هم بود که همیشه مزاحم آقای سپهری می شدم و برای این عزیزان برنامه های مختلفی را طراحی می کردیم که البته وظیفه بود و منتی نیست . آ یارمضان بهانه خوبی نبود تا این عزیزان در یک مجلس افطاری بازهم یکدیگر را ببینند و یادی ازگذشته و خاطرات شیرین خود کنند . راستی تحقق این امر مهم وظیفه چه کسی و کدام نهاد بود ؟ شما قضاوت کنید . موضوع مطلب : بنام خدا این روزها بحث انتخاب مدبر کل تربیت بدنی استان در محافل ورزشی بر سر زبانها ست . گروههای مختلف می کوشند تا از طرق مختلف با لابیهایی که انجام می دهند گزینه مورد نظر خود را برای این مسولیت خطیر به وزیر محترم معرفی کنند . با یک بررسی اجمالی متوجه خواهیم شد که آنهایی که می بایست در این انتخاب نظر نهایی بدهند خارج از گود هستند و نظاره گر این جدال . جدالی که بر سر تصاحب قدرت است نه برای خدمت . دوستی می گفت در یک جلسه افطاری حضور داشتم که یکی از روسای هیاتهای استان که خود را اصولگرا می داند و مسولیتی هم در سطح شهر شیراز دارد بسیار راحت و آسان در ماهی که ماه عبادت و خودسازی است در حضور دیگران و نمایندگان شیراز در مجلس شورای اسلامی غیبت و بدگویی یکی از کاندیداهای مدیر کلی استان را می کرد . چون از حال وروز ایشان خبر داشتم به او گفتم ایشان همیشه خود را میزان تشخیص می داند . مدتی است که به نام اصولگرایی هر کاری که خواسته کرده اما خوشبختانه جامعه ورزش او را می شناسند و خیلی مهم نیست که ایشان چه گفته و چه می گوید . از کسی که حتی چند سطر نامه اداری هم نمی تواند بنویسد بیش از این توقعی نیست ، در اصولگرایی او نیز قطعا باید شک و تردید کرد چرا که وقتی انسان در این ماه مبارک وارد گناه می شودو غیبت دیگران را برای خود جایز می داند به چه اصولی افتخار می کند . یادش به خیر ، خدمت برادر ارجمند و بزرگوار حاج مجید روزی طلب نماینده سابق شیراز در مجلس رسیدم فردی مومن و متدین که شروع مسولیتهای اداری حقیر از زمان مدیرکلی ایشان در آموزش و پرورش استان فارس شروع شد و از ایشان خواستم تا بار دوم کاندید شود ایشان صراحتا فرمودند قصدی ندارند و این گونه کارها کار ایشان نیست . بنده اعتقاد داشته و دارم که ایشان لایق پستهای مهمتری است که امروزه در اختیار بعضی از دوستان به اصطلاح اصولگرا است . بگذریم برای ایشان که یک اصولگرای به تمام معنی است پست و نمایندگی هیچ ارزشی نداشت و پس از آن به شغل مقدس معلمی پرداخت . انشاءالله خداوند همیشه یار و نگهدار ایشان باشد . اما برعکس همگان شاهد بودند دوستی که خود را کلانتر ورزش می داند و به راحتی خط کش می گذارد و دیگران را سالم یا نا سالم ، چپ یا راست و .... می نامد روزی که قرار بود یکی از پستهایش را به دیگری محول کند چه کرد . فقط شیخ سعدی و حافظ وساطت نکردند . بیچاره سعدی علیه الرحمه که پیش بینی چنان افرادی را از قبل کرده بود می فرماید : « تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت » برخی دیگر هم درصدد هستند تا با قول و وعده خود را به صندلی مدیری که تاکنون به هیچ کس وفا نکرده برسانند . خطرات این گروه کمتر از دوستان قبلی است و فقط تعهد ایجاد می کند . دائما در حال بیان اینکه علاقه ای به این مسولیت ندارند هستند اما در پشت پرده بدنبال تصاحب آن کرسی می باشند . برخی از دوستانی هم که بی اراده به دنبال تحقق این امر می باشند به واسطه حلاوت همان وعدهایی است که عمدتا لمس هم کرده اند . استاندار محترم ، نمایندگان مردم ، اصولگرایان واقعی و دیگرانی که تصمیم گیرنده این امر خطیر و مهم هستند بدانند اینگونه ترفندها برای رسیدن به اهداف دیگری است و به قصد خدمت نمی باشد . باید مراقب بود چنین افکاری ورزش فارس را نابود نکند . ورزش فارس امروز به فردی متدین ، ولایی ، متخصص و مردم دار نیاز دارد تا بتواند همدلی که به واسطه همین آقایان به ظاهر اصولگرا مدتی است از ورزش رخت بر بسته را به ورزش باز گرداند و با استفاده از نیروهای متعهد و مجرب در کمترین زمان ممکن مشکلات موجود را از پیش رو بردارد . امیدوارم کلیه دوستانی که برای خدمت به جوانان و ورزش استان تلاش می کنند مراقب باشند تا خدای ناکرده به خاطر دنیا آخرت خود را به خطر نیندازند . همانطور که مولای متقیان امام علی (ع) فرموده اند : دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد ، نه برای رسیدن به خود .
موضوع مطلب : این روزها فوتبال کشور حال وهوایی دیگر دارد . لیگ برتر کشور هفته پنجم خود را سپری می کند و باشگاههای دسته اولی کشور هم خود را آماده رقابت در جام آزادگان می کنند . چند سالی است که میل و رغبت سیاسیون برای گرفتن بعضی از کرسی های این رشته محبوب و پرطرفدار بیشتر شده و خیلی از این عزیزان حاضرند قیدکرسیهای داغ خیلی از پستهای کلیدی کشور را زده و به مدیر عاملی فلان باشگاه بسنده کنند . این سوال که چرا واقعا این چنین شده است در ذهن علاقمندان به فوتبال بی پاسخ مانده تا اینکه امروز شاهد حضور افراد متمول و یا ثروتمند تحت عناوین مختلفی همانند مدیر فنی ، مشاور فنی و ..... در باشگاههای فوتبال هم هستیم . واقعا چه دلیلی دارد که سیاسیونی که از نظر حقوقی و مال اندوزی نیازی به حضور در ورزش ندارند و یا افراد متمولی که هیچ چشمداشتی به مادیات ندارند اینگونه برای دخول به فوتبال تلاش میکنند . اگر این اتفاق برای فوتبال کشور مثمر ثمر بود اشکالی نداشت و می بایست در جهت سرعت بخشیدن به آن تلاش کرد ، اما حال و روز فوتبال کشورمان حکایتی دیگر دارد . حکایتی که برای همه واضح و روشن است . چرا که در فوتبال دولتی اعتبارات کلانی به فوتبال تزریق می شود و در حقیقت تا این رویه ادامه دارد نیازی به کمک مالی این دو گروه به فوتبال کشور نیست . فوتبال کشور در حال فریاد زدن و شیون است . درد فوتبال کشور ما تخصص وتجربه ورزشی است چیزی که در آقایان مذکور دیده نمی شود . تخصص آقایان در امر بازرگانی و مسایل اجتماعی است. خداوکیل کجا بهتر از فوتبال آقایان می توانند مطرح شوند . این قصه ذهن حقیر را به تمرینات تیم امید کشورمان در سال گذشته برد که فردی بسیار شیک با کت وشلوار در پشت فنسهای مجموعه ورزشی ایستاده بود و خود را مدیر تیم امید معرفی کرد فردی که به قول سرمربی وقت تیم ملی امید کشورمان تا کنون نه نامی از او شنیده شده بود و نه در جایی ظاهر شده بود اما یک برگ ابلاغ در دستانش وجود داشت که برای او همین کافی بود . بیچاره فردوسی پور بعد از هفته ها فهمید که او کیست و به وساطت چه کسی پشت آن فنسها ایستاده است ! شاید از یک شهروند تهرانی سوال کنید نام اعضای شورای شهر تهران را ببرید نتواند اما اگر از همان فرد سوال کنید که مدیرعامل با شگاه پیرزوی کیست سریع به شما می گوید . فوتبال و حاشیه هایش امروز در حال مطرح کردن کسانی در ورزش کشور است که هرگز با ثروت و نفوذ سیاسی خود قادر به انجام آن نمی شوند . فوتبالی با لابیهای متفاوت با آنچه که در گذشته وجود داشت . خود قضاوت کنید با این شرح حال فوتبال ما باید در اوج باشد و یا کارزاری برای جنگ و جدل های سیاسی و یا معاملات کلان میلیاردی ؟ موضوع مطلب : منت خدای را عزو جل ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت ، هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات . پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و برهر نعمتی شکری واجب . از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید سلام ، سلامی به گرمای خورشید سوزناک تابستان به دوستان ، دوستانی صادق ، عالم و متدین ، دوستانی که سرمایه گرانبها یی برای روزهای سخت زندگی هر انسانند ، دوستانی که وجودشان به انسان امید می دهد ، مهربانانی بی نظیر و یاورانی استوار و محکم . انشا ء الله خداوند یار و نگهدارشان باشد . سعدی علیه الرحمه می فرماید : بر تربت دوستان ماضی بگذشت بسی زبوستان باد گر برسر خاک مارودنیز سهل است بقای دوستان باد ....... از سر دوستی ورفاقت دائما در تلاشند تا دوستان خود را از آسیبها و گزندها بر حذر دارند . مراقبند تا دشمنان گزندیبه آنها نزند . ودراین راستا چانچه بر پایه عقل تصمیم گرفته شود انجام شود و به مقصد رسد . بنابر این : پندی اگر بشنوی ای پادشاه درهمه عالم به ازین پند نیست جز به خرد مفرما عمل گر چه عمل کار خردمندنیست سخن چینی و غیبت دو صفت زشت و ناپسند است که حتی اگر برای نجات و دوری جستن دوستان از کار زشت و ناپسند هم باشد قبیح شمرده شده و مورد سرزش است . خداوند متعال وبزرگ در قرآن کریم می فرماید : ای مومنان هر گاه فاسقی برای شما خبری آورد تحقیق کنید مبادا به سخن چینی فاسقی از نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت پشیمان گردید . (حجرات 6 ) در این آیه شریفه سخن چینی را کار فاسقان می داند و در جایی دیگر می فرماید : ای اهل ایمان از بسیار پندارها و ظن بد در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارهامعصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسس نکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید آیا شما دوست می دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید البته از آن کراهت و نفرت دارید از خدا بترسید و توبه کنید خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است . (حجرات 12 ) پس ای دوستان مراقب باشید به بهانه دوستی و خدمت آخرت خود را خدشه دار نکنید . عقل و منطق را پیشه کنید تا رستگار شوید. موضوع مطلب : |
||