الهی وربی من لی غیرک آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها لوگو آمار وبلاگ
بنام خداوند بخشاینده و مهربان
در بحث نیروی انسانی بارها به مطلبی اشاره شد که اینجانب هیچگونه اطلاعی از آن نداشته و ندارم ، اینکه گفته می شود فلانی فرزندش را از سهمیه استخدامی استان فارس استخدام و به اصفهان منتقل کرده است شاید قبل از حضور بنده در اداره کل تربیت بدنی رخ داده باشد اما قهرمانانی که در زمان ما دارای مدرک کارشناسی مرتبط با تربیت بدنی بودند استخدام شدند همانند برادران بوستانی در رشته کاراته که فرصت برای آنها فراهم شد . اصولا استخدام قهرمانان سهمیه ای نیست و هر قهرمانی که لیسانس مرتبط با نیازهای ورزش کشور داشته باشد می تواند در تربیت بدنی کشور استخدام و مشغول به کار شود ، بنابراین شفاف سازی این موضوع بعهده کسی است که به او انتقاد شده است . فرموده اند که مبلغی را برای خرید اجناس بنجال پرداخت کرده اند و فرو شنده آن مشخص نیست ، البته این انتقاد خود دارای اشکال است چرا که وقتی جنس بنجال باشد و خریداری شده باشد قطعا فروشنده ای دارد اما الا الیحال موارد زیر در طول 2 سال اتفاق افتاد و اسناد آن در اداره کل موجود است : تجهیز پایگاه قهرمانی که طی برگزاری مناقصه ای از شرکت تکنوجیم نمایندگی محصولات بدنسازی از کشور ایتالیا خریداری شد این خرید زیر نظر معاونت ورزشی اداره کل خریداری و در حال حاضر مورد استفاده قهرمانان می باشد .( مبلغ خرید 180 میلیون تومان ) خرید تجهیزات موردنیاز سالنهایی که در دور اول سفر ریاست محترم جمهور در مراکز شهرستانها ( یکی برای آقایان و یکی برای خانمها ) ساخته شده بود . در مجموع 54 سالن چند منظوره و10 زمین چمن . تجهیزاتی از قبیل حلقه بسکتبال ، تیر دروازه ، میله والیبال ، نیمکت ذخیره و سکوی تماشاگران ، این تجهیزات در راستای حمایت از تولید کنندگان داخلی از شرکت پارسه ورز واقع در شهرک صنعتی شیراز خریداری شد و در حال توزیع شدن بود که جناب گرامی پس از دریافت حکم مدیر کلی توزیع آن را متوقف و بر سر آن جنجالی درست کردکه به دوراز واقعیت بود . در همان زمان شهرستانهای گراش ، آباده ، نی ریز ، ممسنی ، کازرون ، بالاده و بعضی از شهرستانهای دیگر استان در حال تحویل باقیمانده اجناس بودند که به آنها ابلاغ شد تحویل نگیرند ، ایشان در تمام محافل به همراه معاونینش اعلام کرد جنس خریداری شده در انبار نیست ، واقعا خنده دار بود آخه حلقه بسکتبال در انبار اداره کل جا می گرفت ، به هر حال پس از مسجل شدن اینکه اجناس موجود است ایراد گرفتند که این اجناس مورد نیاز نیست و لیست خرید می بایست تغییر کند که این خود عین تخلف بود و اینکه به استناد کدام بررسی این اجناس مورد نیاز نمی باشد و.... بیچاره پیمانکار را دعوت کردند و گفتند 2 خط بنویسید که وجهی به کامیاب داده اید تا کلیه اجناس را تحویل بگریم و مجددا هم از شما خرید کنیم این دشمنی به چه علت بود نمی دانم ، به هرحال با آمدن موید همان اجناسی که مورد نیاز نبود توزیع و شهرستانها بر سر آن دعوا داشتند ( مبلغ خرید440 میلیون تومان ) خرید ملزومات مصرفی از قبیل توپ ، تور و پوشاک مورد نیاز هیاتها ، شهرستانها و یا باشگاههاتوسط خودشان خرید می شد ، اداره کل اعتبار را اعلام ویا به فروشگاههای ورزشی معرفی و پس از خرید و تحویل فاکتور وجه آن پرداخت می شد، برای صحت و سقم موضوع منتقدین می توانند از مدیران شهرستانها سوال کنند و یا از روسای هیاتها ، بعنوان مثال خرید و تجهیز زورخانه بزرگ شیراز توسط هیات باستانی انجام شد و یا خرید اسلحه توسط هیات تیر اندازی و ...... اصولا تفویض اختیار در مدیریت اساس کار است و بنده به آن اعتقاد داشته و دارم . ( لازم به ذکر است که خرید تجهیزات ورزشی تا پایان شهریور 88 بعهده معاون امور شهرستانها جناب موید بود واز اول مهرماه به حوزه معاونت مالی اداری واگذار شد ) ( مبلغ خرید 300 میلیون تومان ) ازمحل بند ب اداره کل تربیت بدنی و سایر ردیفهای اعتباری موجود در طول 2 سال تجهیزات ورزشی مورد نیاز کارکنان تربیت بدنی استان تامین و در اختیار آنها قرار گرفت . خرید این اجناس توسط کارپردازی اداره کل انجام و زیر نظر امور اداری توزیع می شد . برای هر کارمند در یکسال 125 هزارتومان و در مجموع دو سال 250 هزار تومان . جمع کل کارکنان 400 نفر که در مجموع دو سال 100 میلیون تومان تجهیزات ورزشی از قبیل توپ ، پوشاک ، کفش و کارت استخر و ..... خریداری شد. بعضی از تجهیزات ورزشی نیز همانند تشک کشتی و تاتامی که می بایست از تهران خریداری شود توسط کار پردازی تهیه وبه متقاضیان تحویل می شد . رقم هزینه کرد این خریدها را به یاد ندارم . دوستی با ارسال نظر فرموده بود شاید خیال می کنید ناجی ورزش شده اید ، ارادت خاصی به ایشان دارم و او را می شناسم ، شاید نیاز باشد که امروز هرکس با بیان عملکردش ناجی خودش باشد . حال قضاوت کنید . موضوع مطلب : بنام خدا
پس از شروع به کار در تربیت بدنی استان یکی دوماه را به مطالعه در شرح وظایف گذراندم . در طول این مدت دو هیات همگانی و آمادگی جسمانی را که مسولیت آن بعهده بنده بود تحویل روسای جدید دادم و به کاراصلی خود در معاونت توسعه منابع و نیروی انسانی مشغول شدم . در چارت سازمانی تربیت بدنی استان رسما 3 معاونت وجود داشت اما خدابخش قبل از حضور بنده 3 معاونت دیگر نیز به صورت ابتکاری به معاونین اضاف کرده بود . معاونین آموزش و برنامه ریزی ، امور شهرستانها و معاون فرهنگی . کار بسیار سخت بود ، هماهنگیها می بایست با درایت و دقت بیشتری انجام می شد ، یکی از انتقادهایی که به حقیر در دوران خدمتم وارد شد افزایش نیروی انسانی اداره در طول آن دوران بود . موضوعی که دائما از طرف مدیران بدی در کلیه محافل مطرح می شد . واقعیت چیز دیگری بود ، یکی از کسانی که در شورای معاونین دائما با افزایش نیروی انسانی مخالفت می کرد حقیر بودم و این مخالفت تا جایی بود که بعضی اوقات سایر معاونین ازدست بنده ناراحت می شدند . ملاحظه بفرمایید به چه دلایلی افزایش نیرو داشتیم : اول اینکه میانگین سطح تحصیلات کارکنان در بدنه کارشناسی اداره کل و سایر ادارات بسیار پایین و محدود بود ، چرا که جذب نیرو قبل از بنده فقط در رسته خدماتی انجام پذیرفته بود به همین دلیل در طول این مدت 36 نفر فوق لیسانس و لیسانس تربیت بدنی جذب تربیت بدنی استان شدند . متاسفانه پس از تحویل اداره کل به جناب گرامی و برگزاری آزمون استخدامی آموزش و پرورش 36 نفر مذکور در آزمون قبول و جذب آموزش و پرورش شدند . دوم اینکه بعضی از نیروها قبل از حضور بنده در ادارات تربیت بدنی مشغول به کار بودند ولی متاسفانه این حضور رسمی نبود و بیمه آنها رد نشده بود لازم نیست نامی برده شود ، آمار آنها 15 نفر بود که سوابق کاری آنها در اداره کل تربیت بدنی و تربیت بدنی شیراز بین 3 تا 8 سال بود و اگر بیمه آنهارد شده بود امروز یک کارمند با 3 یا 8 سال خدمت محسوب می شدند بنده آنها را بیمه کردم و در همان پستهای خود مشغول به خدمت شدند . سوم اینکه بعضی از مشاغل همانند حمل و نقل به دلیل حجم بالای کار به ناچار افزایش یافت ، افتتاح بیش از 2000000 متر مربع فضای ورزشی در طول 2 سال کار عظیمی بود که از عهده نیروهای موجود بر نمی آمد ، افزایش مهندسین ناظردر واحد فنی مهندسی ، واحد حمل و نقل و .... از جمله مواردی بود که به ناچار می بایست انجام پذیرد . شاید سرجمع نیروهای اداره کل تربیت بدنی که می بایست بر اساس چارت سازمانی 260 نفر باشند به 110 نفر رسمی و40 نفر نیروی قرارداد با کار معین نمی رسد . در30 سالی که گذشت مدیران می بایست با گرفتن مجوز استخدام نیروی مورد نیاز تربیت بدنی استان را جذب می کردند که متاسفانه اینگونه نشده است . در پایان این مبحث با ذکر مثالی برای منتقدان ، از آنها تقاضا دارم که منصفانه در این خصوص قضاوت کنند : کمسیونی در تربیت بدنی استان وجود دارد به نام کمسیون ماده 88 ، واحدی که متولی اجاره اماکن ورزشی و سایرموارد مربوط به آنهاست . در سال 1388 کل درآمد حاصل از اجاره این اماکن یک میلیاردو سیصد میلیون تومان بود . گردش مالی این رقم بسیار پیچیده و طولانی بود ، وجوه دریافتی از مستاجرین می بایست در موعد مقرر به حساب متمرکز در اداره کل تربیت بدنی واریز و در پایان هر ماه اداره کل تربیت بدنی آن وجوه را به حساب خزانه داری کل کشور واریز و فیش آن را جهت پیگیری و برگشت آن وجوه به سازمان تربیت بدنی ارسال می کردند ، جدای از این گردش مالی وظایف دیگری از قبیل نظارت بر پرداختها ، حفظ و نگهداری اماکن ، برگزاری مزایده و ..... نیز بعهده این کمسیون بود ، بنده از بدو ورود به تربیت بدنی استان 2 نیروی مستقل برای پیگیری امور این کمسیون به کار گرفته و در پایان هر سال مالی کل وجوه ارسالی را وصول کرده و به حساب شهرستانها و هیاتهای ذیربط واریز کرده و در پایان هر سال مالی اداره کل استان هیچگونه طلبی از سازمان نداشت . حال در سال گذشته با حضور گرامی و پس از آن موید در راس ورزش استان بررسی فرمایید از کل مبلغ پیش بینی شده از اجاره اماکن که در مهرماه سال قبل تحویل مستاجران شده است چند ریال وصول و چند ریال از مبالغ واریزی به حساب خزانه کشور عودت داده شده است . این در حالی است که هردونیروی شاغل در کمسیون مذکور نیروی مازاد شناخته شده و از سیستم اداری حذف شده اند . آیا یک میلیارد تومان اعتبار ارزش آن را نداشت که یک متولی مستقل داشته باشد ؟ آن هم در زمانی که فریاد نداریم در طول این مدت ورزش استان را بیچاره کرده است ؟ آقایانی که خود را دلسوز ورزش استان و یا زبان گویای ورزش استان می دانند وضعیت این کمسیون را در سه سال گذشته بررسی فرمایند تا به عمق قضیه و سوء مدیریت افراد پی ببرند . موضوع مطلب : بنام خدا در اولین گام خدابخش طی ابلاغی از اینجانب خواست تا مشاور ایشان در امور خیرین ورزش استان شوم ، طرحی که کانون هیاتهای ورزشی استان تهیه کرده بود و در زمان ایشان اجرا شد . طی حکمی مشاور ایشان در امور به لطف و برکت اولین سال حضور خیرین در ورزش استان فضاهایی در شهرستانهای گراش ، لار ، اوز ، فسا ، مرودشت و ...... احداث و به مردم اهداء شد . کاری که در آموزش و پرورش و وزارت بهداشت سالهاست انجام شده و خیرین عزیز خدماتی ارزنده در این حوزه ها ارائه داده اند . با رفتن خدابخش و حضور گرامی در راس هرم ورزش استان مجمع خیرینی که با زحمات زیاد و تلاش های شبانه روزی بسیاری از دلسوزان ورزش استان شکل گرفته بود به یکباره منحل شد و تا امروز خبری از آن نیست ، مدتی پیش از حاج سید عبدالرضا دستغیب احوال مجمع را گرفتم و ایشان فرمودند پس از رفتن شما گرامی از من خواست تا فعالیت مجمع را تعطیل و موضوع را نیز به کسی اطلاع ندهم . بنده پس از حضور موید بعنوان سرپرست اداره کل تربیت بدنی شخصا بحضور ایشان رسیدم و از ایشان خواستم تا مجمع خیرین را فعال نماید ولی متاسفانه ایشان نیز اقدامی در این خصوص نکرد. حال دوستانی که به دنبال نقد سازنده هستند پیگیری کنند که چرا و به چه دلیل 15 ماه است که از مجمع خیرین ورزش استان خبری نیست ؟ موضوع مطلب : بنام خدا درطول 30 ماه خدمت خدابخش در استان فارس اتفاقات خوب و مثبتی برای ورزش استان به وقوع پیوست ، اتفاقاتی که می توانست خیلی زودتر از حضور ایشان در استان فارس رخ دهد. دلیل این عرض بنده نیروهای توانمندی بوده و هستند که در استان حضور داشتند و هیچگاه به آنان اجازه ورود به میادین مدیریتی ورزش استان داده نشد . خدابخش با زیرکی هرچه تمام تر نیروهای بومی را بسیج کرد و از توان آنها برای توسعه ورزش استان بهره برد و عملکرد او در کشور زبان زد عام و خاص شد . این خود هنری است در مدیریت که مدیری سعی کند از پتانسیلهای موجود در حوزه کاری خود نهایت استفاده را ببرد و خود را مطرح کند . خدابخش قبل از حضور در استان فارس در استان اصفهان مشغول به خدمت بود و اصفانیها نیز ایشان را می شناختند اما او حتی با داشتن 12 سال مدیر کلی استانهای مختلف کشور در آن سال ، حتی معاون آن اداره کل استان اصفهان نیز نبود ، او با حضور در فارس می خواست توانمندیهایش را به اثبات برساند ، هدف او مدیرکلی استان اصفهان بود و راه رسیدن به آن را تلاش و خدمت در فارس دید ، به هر حال او 30 ماه در فارس کار کرد و به مقصود خود رسید ، در طول این 30 ماه در کنار خدمات صادقانه ایرادهایی هم وجود داشت ، ایرادهایی که می شد وجود نداشته باشد و یا برطرف شود ، دوستانی بودند که در آن زمان همیشه در حال تمکین و تمجید بودند حتی به صورت افراطی و دوستانی هم بودند که همیشه در حال انتقاد بودند ، یادمه روزی در شورای معاونین ایشان دستور دادند که روزنامه ای در اداره توزیع نشود ، دلیل آن هم این بود که انتقادات زیاد شده بود همانند انتقاد تند حاج رسول فلاح مدیر عامل باشگاه سابق برق شیراز در خصوص عدم حمایت ایشان از فوتبال ، یا انتقادات پی در پی برادر رهایی از کاراته استان و .... انتقادات پس از رفتن خدابخش به حدی رسید که حتی تیم مدیریتی ایشان نیز در معرض اتهام قرار گرفته و خیلی ها ناجوانمردانه و بدور از اخلاق اسلامی شروع به بیاناتی کردند که دور از واقع بود ، خصوصا از طرف کسانی که در دوران خدمت خدابخش تا زانو در مقابل او خم شده و از او تمجید میکردند. این انتقادات تا آنجا رسید که در چند روز اخیر جناب آقای سپهری نیز لب به انتقاد گشود و مطالبی را مطرح کرد که نیاز به یک تحلیل دقیقتری دارد . جناب سپهری حق استادی بر گردن بنده داشته و دارد ، احترام ایشان نیز نه برای حقیر بلکه برای اهالی ورزش واجب است ، ایشان مدیر نهادی است که در ورزش فارس بزرگتری می کند و سایه آنها بر سر ورزش استان لازم و ضروری است . بنده این انتقاد را به فال نیک گرفته وخود را موظف می دانم تا از عملکرد خودم در طول 2 سال خدمتم در اداره کل تربیت بدنی دفاع کنم . انشاء الله که مردم و اهالی ورزش استان با خواندن این مطالب که مستندات آنها در اداره کل تربیت بدنی استان موجود است خود قضاوت خواهند کرد که چه کسی به ورزش استان خدمت کرده و چه کسانی نیز برای رسیدن به مقاصد خود دروغ به خورد مردم داده اند. پس این موضوع ادامه دارد . موضوع مطلب : به نام خالق بی همتا مقرر شد خدابخش در یکی از پنجشنبه های آبان ماه معرفی شود ، البته مقصر اصلی این اتفاق جناب آقای عرب بود ایشان قول داد که مدیرکلی را بپذیرد اما پس از دیدار با آقای علی آبادی ریاست وقت سازمان تربیت بدنی و برگشت به شیراز پشیمان و جواب رد به سازمان داد ، جناب رضازاده استاندار هم از این موضوع ناراحت و به گزینه سازمان یعنی رشید خدابخش رای مثبت داد ، بگذریم کانون جلسه اضطراری تشکیل داد و با حضور کلیه روسای هیاتها ( به جز یکی دونفر ) و مقرر شد جلسه معارفه تحریم شود و کسی در آن حضور پیدا نکند ، این امر باعث شد تا جلسه معارفه با تاخیر چند روز بعد برگزار شود ، در آن جلسه که در سالن باشگاه فرهنگیان برگزار شد از مجموع 400 صندلی سالن فقط 60 صندلی اشغال شد و خالی بودن سالن بدجوری تو ذوق دکتر خدابخش غیر بومی زده بود ، به هر حال باحضور جناب آقای حدائق معاون وقت استانداری فارس جلسه برگزار شد و خدابخش رسما شروع به کار کرد . در روزهای اول حاج سید هادی آیت الهی تنها یار ایشان بود و طی همان روزهای اول نمایی کلی از ورزش استان در اختیار ایشان قرار داد. پس از آن کانون تصمیم گرفت که برای ارج نهادن به زحمات کمانه مدیر کل سابق تربیت بدنی استان جلسه تودیعی برای ایشان برگزار نماید ، جلسه با حضور تعداد بسیاری از روسای هیاتهای ورزشی و اهالی ورزش استان با شکوه هر چه بیشتر برگزار شد ( بعضی از آقایان در جلسه حضور نداشتند ) و اهالی ورزش استان با کمانه خداحافظی کردند . 15 روز پس از شروع به کار رشید خدابخش به پیشنهاد ایشان اعضای کانون هیات های ورزشی استان و تعدادی دیگر از منتقدین این امر در دفتر ایشان حضور بهم رساندند ، جلسه ای پر تنش و پر برخورد ، آبهشت در آن جلسه بسیار تند شد ، عرب هم همینطور ، در پایان آن جلسه قرار شد فرصتی فراهم شود تا ایشان از فرصتهای پیش رو استفاده کند ودر ورزش استان باعث تحول شود ، کانون هم همکاری لازم را در تحقق این امر با ایشان انجام دهد . به نظر حقیر آن جلسه ، جلسه انحلال کانون هیات های ورزشی استان بود ، کانونی که در حال قدرت گرفتن بود و می توانست بازویی قوی برای رشد و توسعه ورزش استان در کنار اداره کل تربیت بدنی استان باشد . رشید خدابخش با زیرکی خاصی با جذب نیروهای بومی که مخالف ایشان بودند هم از توان آنها استفاده کرد و هم از تعداد مخالفان خود کاست ، اینجانب پس از انتقال به اداره کل تربیت بدنی بارها به آقای شجاع الدین دستغیب عرض کردم برای کانون جلسه ای بگذارید و هیات مدیره جدید را انتخاب کنید اما ایشان توجهی نکرد ، کانون یار روزهای سخت ورزش استان بود و هست چرا که اساسنامه آن موجود است و می توان دوباره آن را احیاء کرد ، حداقل حسن آن ایجاد وحدت و همدلی در بین هیاتهای ورزشی استان بود ، عاملی که این روزها گمشده ورزش استان می باشد .
موضوع مطلب : |
||